گفتنیها کم نیست ! ..تو

Friday, October 22, 2004

میلاد

مثه اولین پرواز یه پرنده
ر ویای زیبای تولد

برق چشم خورشید و ببین تو برکه
ترانه رهایی از خود


پرای پرنده ها ، به نوازش مخمل رویا
ابرا رقصونن ، رقصونن به آهنگ باد

باز شه نگاه گرفته خورشید
اینجا تشنه نورن واسه نقش میلاد

Monday, October 18, 2004

رمضا ن

داغ دل که می شه سرازیر
اون اشکا ر و جلوشو نگیر

حالا که بلورین مه و فرستاده
نترسو چشماتو به اون بده

که بگه برات از آسمونا
هفت تا پله ، با لا بالای کهکشونا

تا بشی یه خواب نما
ببینی چیه آخر یه رویا

همسفرات بد ناشون از جنس حریر
طلوع وغروب خورشید شون تو یه عشقی شده اسیر

تو چشمای بلور پرده بی پرده
نترسو دلتو به پرای سپید پوشا بده

که بخونن برات راز سادگیرو
باز بشه هفت تا گره، ببینی رهایی از این زندگیرو

تا برسی به ا قیانوس اشکستان

با اشکای سینه ریزه ساقیش سیراب می شن اسیرای نیستان

وای از اون روزی که بند سینه ریز پاره بشه

سینه ریز رو گردن ساقی سقا بود ، وگرنه همه جا رو به آتیش می کشه

Saturday, October 16, 2004

آتش عشق

نامحرم زآتش عشقش محروم مبهوت زین تقد یر شوم


نی به رویش نشانی از جدایی پرده دار روزگار ، چو موم

Friday, October 15, 2004

پیچک نیلوفری 2


فخر و شکوهش به نوازش ، بر چشم تو

خیالت با آهنگ رویا ، رقاصکی مستانه شد



خواب و بیداریت هوشیاری بیهوشتر

هزار خوشه نورانی به کمال ، هر تک دانه شد